شهید صدوقی
 
مختلف
این وبلاگ علمی است لطفا نظر دهید.........
 
 
پنج شنبه 27 فروردين 1394برچسب:, :: 11:45 ::  نويسنده : عرفان

مقدمه:

تاريخ بالنده شيعه همواره وامدار انسان‌هاي آگاه و راهبري بوده كه ديگران آنها را در كارهاي هر دو گيتي چراغ راهي دانسته‌اند. يكي از اين قله‌هاي بلند معرفت در دوره به بارنشستن انقلاب اسلامي در ايران، شهيد سوم محراب، آيت‌الله شيخ محمد صدوقي بوده كه جايگاه ويژه‌اي را در سامان بخشيدن به رويكردهاي ديني و انقلابي در استان يزد و سراسر كشور داشته است. وي پيشتاز به بار نشاني بسياري از دستاوردهاي انقلابي است؛ به گونه‌اي كه امام خميني(ره)، پيشواي بزرگ انقلاب اسلامي، در زمان زندگاني‌شان، او را «محور انقلاب اسلامي» دانستند. گره‌گشايي از دشواري‌هاي ريز و درشت مردم همواره بخشي از مجاهدت‌هاي پيگيرانه و پايدار وي بود.

زندگي‌نامه و آموخته ها:

آيت‌الله شهيد شيخ محمد صدوقي فقيه متعهد و فداكار اسلام، ياور مستمندان و انقلاب اسلامي و دوست امام به سال 1285 هخ در شهر يزد ديده به جهان گشود. دنيا كه آمد، نامش را محمد گذاشتند تا با پيروي از پيامبر بزرگ اسلام(ص) در راه پالايش و بيدارسازي مردم از تيرگي‌ها، ناداني‌ها و ستيز با ستمكاران دست نشانده بيگانگان بكوشد. پدرش، آقاميرزا ابوطالب از روحانيان بنام شهر يزد بود كه در مسجد روضه محمديه معروف به حظيره، به انجام نماز جماعت مي‌پرداخت. پدربزرگش، ميرزا محمدرضا كرمانشاهي نام داشت كه از عالمان بزرگ عصر خويش در كرمانشاه بوده است. او نيز فرزند ملامحمدمهدي كرمانشاهي بود كه در زمان فتحعلي­شاه قاجار از كرمانشاه به يزد تبعيد شده بود. تبار صدوقي به ابن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق، صاحب كتاب «من لايحضره الفقيه» مي‌رسد و شهرت آنها به صدوقي به همين جهت است.(شريف رازي، صص 443-442) محمد صدوقي در هفت‌سالگي، پدر و در نه‌سالگي، مادر خويش را از دست داد و در سايه سرپرستي پسرعمويش، آقا ميرزا محمد كرمانشاهي از علماي برجسته يزد، قرار گرفت.(شهداي محراب، ص 172)؛ فردي كه بعدها دخترش به نكاح صدوقي درآمد. صدوقي نخست نزد پسرعمويش به آموختن پرداخت و سپس وارد مدرسه عبدالرحيم خان يزد شد. در آنجا فراگيري شرح لمعه را آغاز كرد.(ريحاني يزدي، ص 265) وي براي ادامه تحصيل در 1306 راهي اصفهان شد. در اين شهر در مدرسه امام صادق چهارباغ به تحصيل پرداخت، اما سال بعد ناگزير به ترك آنجا گرديد. بار ديگر در 1307 زادگاهش را، ترك و اين بار راه قم در پيش گرفت. مدت 21 سال در حوزه علميه قم به تحصيل پرداخت. استادان او در اين شهر شيخ آيت‌الله عبدالكريم حايري يزدي، آيت‌الله سيدحسين طباطبايي بروجردي و مراجع سه گانه آيات؛ سيدصدرالدين صدر، سيدمحمدحجت كوه‌كمري و سيدمحمدتقي خوانساري بودند.(رباني خلخالي، ص 579) او مدتي نيز در نزد امام­خميني(ره) كسب دانش كرد. آيت‌الله صدوقي از جمله روحانياني بود كه پس از شهريور 1320 و تبعيد رضاشاه به جزيره موريس، راهي تهران شدند و آيت‌الله بروجردي را كه در آن زمان به علت كسالت در بيمارستان بستري بود، براي سرپرستي حوزه علميه قم به اين شهر فراخواندند و همراه وي به قم بازگشتند. صدوقي خود در 3 بهمن 1330 به خواست مردم و بزرگان يزد، سفارش امام(ره) و دستور آيت‌الله بروجردي راهي زادگاهش شد.(دانشنامه مشاهير يزد، ص 96) از آيت­الله صدوقي هشت فرزند- دو پسر و شش دخترـ به يادگار مانده است كه از پسران او مي­توان به شيخ محمدعلي صدوقي، امام جمعه يزد، و از دامادهايش به حجت‏الاسلام حاج‌شيخ‌محمود جعفري تبريزي اشاره كرد. شهيد صدوقي از عالماني بود كه با وجود پايگاه ديني، علمي و مردمي والايي كه داشت، در پيروي از ولي فقيه سر از پا نمي­شناخت؛ او در رفتار سياسي و مذهبي خود راه وفاداري به امام­خميني(ره) را مي­پيمود و هم در دوره مبارزه و هم در دوره پيروزي هيچ­گاه از اين راه جدا نشد. از همين­رو، در هر دو دوره مخالفت نيروهاي ضدانقلاب را عليه خود به دنبال داشت.

كوشش و مجاهدت سياسي:

اقامت شيخ‌محمد صدوقي در قم همزمان با چهارمين سال حكومت استبدادي و دست نشانده رضاشاه بود. رضاشاه در اين زمان به فرمان اربابان انگليسي خود و به پيروي از آتاتورك در تركيه مخالفت خود را با روحانيان فزوني بخشيد. وي مانند ترك‌ها به باستان‌گرايي، ملي‌گرايي دروغين و گسترش ارزش‌هاي فرنگي و غربي در راستاي حاكميت كفار مسيحي غربي بر سرزمين‌هاي اسلامي مي‌پرداخت. صدوقي در زمان رضاشاه، با وجود جو ضد اسلامي حاكم، در خانه وي در قم نشست‌هاي مذهبي برپا مي‌كرد و خانه وي پناهگاهي براي مخالفان حكومت پهلوي اول شده بود.(گوشه­اي از زندگي شهيد، ص 44) شهيد صدوقي از زمان شيخ عبدالكريم حايري مسووليت رسيدگي به امور طلبه‌ها و تقسيم شهريه آنها را در اختيار داشت و آيت‌الله بروجردي هم در زمان سرپرستي بر حوزه علميه، اين مسووليت را به او واگذار نمود. متفقين انگليسي، روسي و آمريكايي در 3 شهريور 1320 به بهانه اينكه رضاخان ارباب خود را بدون كسب اجازه از انگليس به آلمان تغيير داده است، ايران را اشغال كردند. بركناري و تبعيد رضاشاه پس از اشغال ايران، فرصتي بود تا روحانيت آگاه كوشش‌هاي خود را دوچندان كند. صدوقي از جمله كساني بود كه به سوي جنبش ملي شدن صنعت نفت و گروه فداييان اسلام، كشانيده شد. خانه او پناهگاهي براي شهيد نواب صفوي و سيدمحمد واحدي، از ديگر فداييان اسلام، به شمار مي‌آمد.(ياران امام به روايت اسناد، 2/ پ) وي از برپاكنندگان راهپيمايي اعتراض‌آميز عليه به خاكسپاري جنازه رضاخان در بارگاه حضرت معصومه(س) در شهر قم بود.

صدوقي و جنبش امام خميني:

تصميم حكومت محمدرضا شاه پهلوي بر تصويب قانون انجمن­هاي ايالتي و ولايتي در مهرماه 1341، واكنش روحانيت و علماي كشور را به همراه داشت. حكومت ستمشاهي تلاش داشت با كنارگذاشتن شرط «مسلمان بودن» از شرايط انتخاب‌شوندگان و حذف «سو گند به قرآن» زمينه‌هاي اسلام‌زدايي و رخنه بهاييان و يهوديان در دستگاه‌هاي حكومتي را فراهم كند. امام خميني(ره) تصويب چنين قانوني را مخالف شرع مبين اسلام مي­دانست. شهيد صدوقي نيز در برابر تصويب چنين لايحه­اي واكنش نشان داد. خانه او مركز گردهمايي علما براي بحث پيرامون اين موضوع بود. مسجد حظيره يزد كانون مخالفت­ها شد و صدوقي در آنجا تلگرافي از امام­خميني را براي مردم خواند.(همان، ص 22) در اعتراض امام و علما به برگزاري همه‌پرسي فرمايشي شاه و مردم در 6 بهمن 1341، آيت­الله صدوقي در يزد نقش هماهنگ­كننده مردم و روحانيت را در اين باره بر دوش داشت.(همان، 2/ ث) و (بختياري، ص 61.) در پي تاخت و تاز حكومت پهلوي دوم در 2 فروردين 1342 به مدرسه فيضيه قم و كشتار ددمنشانه طلبه‌هاي حوزه علميه، شهيد صدوقي به امام پيامي فرستاد و آن فاجعه را محكوم كرد؛ رويداد خونين مدرسه فيضيه را گسترده‌ترين حمله حكومت به مكاني مذهبي پس از رخداد مسجد گوهرشاد مشهد در 1314 مي‌دانند. او در اين پيام يادآور شد: «تا جان در بدن داريم، از هيچ­گونه اقدامي به منظور حفظ استحكام و شعاير اسلامي فروگذار نخواهيم كرد.»(دواني، ص 292) در پانزده خرداد 1342 و دستگيري امام­خميني، صدوقي نيز جزو علماي معترضي بود كه براي اين منظور در باغ ملك حضرت عبدالعظيم(ع) شهر ري گرد آمده بودند.(بختياري، ص 62) با تبعيد امام­خميني به خاطر اعتراض به تصويب كاپيتولاسيون آمريكايي در 21 مهر 1343 كه دادگاه‌هاي ايران صلاحيت خود را در دادرسي پنجاه هزار مستشار و كارمند نظامي آمريكا از دست مي‌دادند، صدوقي هم زبان انتقاد به حكومت محمدرضا شاه را پيشه ساخت و از به جاي آوردن نماز جماعت خودداري كرد و حتي چند روز از خانه خويش بيرون نيامد. ارتباط وي با امام خميني(ره) در دوره تبعيد به تركيه و عراق نيز ادامه داشت و پيام‌ها و تلگراف‌هايي براي ايشان مي‌فرستاد. همچنين، اعلاميه­هاي امام از راه‌هاي گوناگون به او مي­رسيد.(همان، ص 64) با ورود امام خميني در 13 مهرماه 1344 به نجف، آيت­الله صدوقي ضمن فرستادن تلگرافي، ورودشان را به نجف تبريك گفت.(گوشه­اي از زندگي شهيد، ص 50) صدوقي تا سال‌هاي 1356 و 1357 به شيوه‌هاي گوناگون ناخرسندي خود را از حكومت پهلوي آشكار مي­داشت.(ياران امام به روايت اسناد، 2، ص 18) برگزاري جشن‌هاي 2500 ساله كه محمدرضا شاه برگزار مي‌كرد را خلاف شرع خواند. از همين­رو، به او هشدار داده شد چنانچه در آينده نسبت به اين جشن‌ها نظر منفي اعلام كند، تبعيد خواهد شد. همچنين، با تشكيل سپاه دين به دستور محمدرضا شاه پهلوي در 1350 به مخالفت برخاست.(همان، صص 27- 28) همه اين مخالفت­ها به گونه­اي بود كه ساواك انديشه و موضع‌گيري او را تندتر از امام­خميني مي­دانست و او را فردي معرفي كرد كه با تشويق شاه‌ستيزي و فراخواني گروه‌هاي اسلامي به پيروي از خط امام(ره)، در تلاش براي قيام عليه حكومت ستمشاهي مي­باشد.(بختياري، ص 73) بنابراين، ساواك او را كسي مي­دانست كه هوادار ايجاد حكومت اسلامي و پشتيبان سرسخت راهبرد امام­خميني در اين زمينه است و در همه كارهايش از امام(ره) كسب تكليف مي­كند.(همان، صص 75-74). با اين همه، وي پروايي در فرستادن كمك‌هاي مالي و وجوه شرعي به دفتر امام(ره) در نجف نداشت. در 1356 ساواك خبر داد كه آيت­الله صدوقي سپاه اسلام را در يزد پايه‌گذاري كرده است و روحانيان را جهت تبليغ به شهرستان‌هاي استان مي‌فرستد.(ياران امام به روايت اسناد، ص 78) صدوقي مي‌كوشيد تا مأموران و وابستگان به حكومت را به آغوش مردم بازگرداند.(بختياري، ص 77) با شهادت حاج­آقا مصطفي خميني در آبان 1356، انقلاب وارد مرحله تازه­اي شد. آيت­الله صدوقي نيز به تكاپو افتاد و به برپايي نشست‌هاي سوگواري مبادرت ورزيد. از اين زمان، سازماندهي تلاش‌هاي خود را در استان يزد گسترده‌تر كرد. در همين سال، مزدوران ساواك با آتش زدن سينما ركس آبادان و سوزاندن چهارصد نفر بيگناه، كوشيدند كه اين رويداد را به گردن نيروهاي مذهبي بيندازند و آنها را در برابر مردم خوار و آدمكش نشان دهند، ولي شهيد صدوقي طي اعلاميه‌اي به همدردي پرداخت و حكومت محمدرضا پهلوي را مسوول اين رويداد دانست.(گوشه­اي از زندگي شهيد، ص 51) با درج مقاله توهين‌آميزي به امام(ره) در روزنامه اطلاعات در دي­ماه 1356، مردم شهرهاي گوناگون ايران؛ چون قم و تبريز به اعتراض برخاستند كه اين حركت، سركوب و كشتار مردم را به همراه داشت. در نتيجه، شهيد صدوقي نوروز 1357 را عزاي عمومي اعلام كرد. به دنبال به شهادت رسيدن گروهي از مردم بيگناه در قم و در چهلمين روز شهادت آنها، مردم تبريز به سوگواري و را‌هپيمايي پرداختند كه حكومت محمدرضا شاه، شمار بسياري از مردم اين شهر را به خاك و خون غلتاند. او در چهلمين روز شهادت شهداي تبريز ياد آنها را گرامي داشت و اين سرآغاز يك خيزش مردمي گسترده در يزد بود و منجر به شهادت گروه ديگري در آنجا شد.(شهداي محراب، ص 185)؛ اين‌گونه بود كه ساواك بر آن شد وي را تبعيد كند(ياران امام به روايت اسناد، ص 182)، اما اعتراض‌هاي مردمي جلو اين كار را گرفت. آيت­الله صدوقي از تكاپو نيفتاد و و ديگر بار كشتار مردم تهران در هفده شهريور 1357 در ميدان شهداي تهران را محكوم كرد. با ورود امام به پاريس در 14 مهر 1357، وي در 13 آبان 1357 براي ديدن امام راهي آنجا گرديد.(گوشه­اي از زندگي شهيد، ص 52) محور گفتگوهاي او با امام (ره) در فرانسه پيرامون اعتصاب‌هاي بازار، چگونگي ساماندهي مبارزه مردم و جلوگيري از فشار بيش از اندازه بر بازاريان بود. پس از بازگشت صدوقي به ايران، با تشكيل كانون معلمان در يزد، سازماندهي فرهنگيان و دبيران صورت گرفت و اعتصاب بزرگ آنان آغاز گرديد.(ياران امام به روايت اسناد، 2/ ط) صدوقي در 3 بهمن 1357 از جمله متحصنان مسجد دانشگاه تهران براي اعتراض به حركت شاپور بختيار در بستن فرودگاه‌ها به روي امام خميني بود.

پس از پيروزي انقلاب:

آيت­الله صدوقي پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده مردم يزد به مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي راه يافت. همچنين، از سوي امام به عنوان نماينده ولي فقيه و امام‌جمعه يزد منصوب گرديد. او از مخالفان دولت موقت به نخست وزيري مهندس مهدي بازرگان بود و با كناره‌گيري اين دولت همراهي داشت.(گوشه­اي از زندگي شهيد، صص 54-53) مخالفت­هاي وي با گروه‌هاي التقاطي و منافقين نيز زبانزد همگان بود و آنها هم كينه اين يار امام و ياور انقلاب را به‌دل داشتند. وي از مخالفان سرسخت ابوالحسن بني‌صدر، نخستين رييس جمهور فتنه گر، ملي‌گرا و غربزده، بود كه به همراه شهيد آيت­الله سيدعبدالحسين دستغيب، امام جمعه وقت شيراز، بيانيه‌اي در انتقاد از او منتشر ساختند.

شهادت:

گروهك تروريستي مجاهدين خلق ايران، آيت­الله صدوقي را در روز جمعه 11 تيرماه 1361 در سن 75 سالگي در محراب نماز جمعه به شهادت رساند. الگوگيري شهيد از سرورش، علي(ع)، موجب گرديد تا در محراب مسجد جان به جان آفرين تسليم كند.

شهيد صدوقي از نگاه بزرگان:

امام خميني(ره)، رهبر بزرگ انقلاب اسلامي و پايه‌گذار جمهوري اسلامي، درباره شهيد صدوقي مي‌فرمايند: «چه كسي اولي به شهادت است در عصري كه استكبار جهاني و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزيز را تهديد مي­كنند؛ از امثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداكار اسلام شهيد صدوقي عزيز(رضوان الله عليه)؛ شهيد بزرگي كه در تمام صحنه ­هاي انقلاب حضور داشت و يار و مددكار مستمندان بود و وقت عزيزش را صرف در راه پيروزي اسلام و رفع مشكلات انقلاب مي ­كرد و براي خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمي ­شناخت. ما در عين حال كه از شهادت و فقدان اين بزرگان خدمتگزار به اسلام و محرومين در سوگيم، از نزديك شدن به هدف اعلا كه قطرات خون اين شهيدان آن را نويد مي‌دهند، دلگرم و خرسنديم. آنچه پيش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصيت‌هاي اين بزرگمردان شهيد است كه بحمدالله هدف نزديك و شخصيت‌هاي اينان بارزتر و بزرگتر مي‌شود. اينجانب دوستي عزيز كه بيش از سي سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديك درك كردم، از دست دادم و اسلام، خدمتگزاري متعهد را و ايران، فقيهي فداكار و استان يزد، سرپرستي دانشمند را از دست داد و در ازاي آن به هدف نهايي كه آمال اين شهيدان است، نزديك شد.»(صحيفه امام، صص 369-368)

آيت الله سيدعلي خامنه اي، رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، درباره  شهيد صدوقي يادآور شده‌اند: «در طول يكي دو سال قبل از پيروزي انقلاب، مرحوم آيت‌الله صدوقي محوري بودند براي بيشتر فعاليت‌هاي نه فقط يزد، بلكه سراسر كشور و اين به خاطر اين بود كه آيت‌الله صدوقي شخصيت روحاني محترم و معتبري بودند كه نظرات ايشان، تشخيص‌هاي ايشان و پيشنهادهاي ايشان در امور شهرستان‌هاي ديگر هم اثر مي‌گذاشت. غالبا مورد مشاوره قرار مي‌گرفتند و حتي در تهران هم طبق نظر ايشان عمل مي شد و نيز راي‌ها و نظرات اين بزرگوار براي علماي شهرستان‌ها راهگشا و راهنماي خوبي بود. از جمله خصوصيات مرحوم آيت‌الله صدوقي كه ايشان را در حركات انقلابي به صورت فرد مؤثري در مي‌آورد، شجاعت آن مرد بود.»(گفتگو با رهبر انقلاب، ص 3)

منابع:

1.         بختياري، شهلا، شهيدصدوقي، عملكرد، مبارزات و ديدگاهها، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1378.
2.         دانشنامه مشاهير يزد، به اهتمام ميرزا محمد كاظميني، يزد: بنياد فرهنگي- پژوهشي ريحانه الرسول، 1382.
3.         دواني، علي، نهضت روحانيون ايران، ج3، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377.
4.         رباني خلخالي، علي، شهداي روحانيت شيعه در صد سال اخير، ج2، قم: مكتب­الحسين، 1375.
5.         ريحاني يزدي، سيدعليرضا، آينه دانشوران، قم: كتابخانه آيت­الله العظمي مرعشي نجفي، 1372.
6.         شريف رازي، محمد، گنجينه دانشمندان، ج7، قم: چاپخانه پيروز، 1354.
7.     شهداي محراب، گروهي از نويسندگان(سيدحسين اسحاقي، حليمه قريب بلوك، سيدمحمدعلي صادقي و علي حايري)    تهران: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، 1388.
8.         صحيفۀ امام، ج16، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام­خميني، 1378.
9.         گلشن ابرار، تهيه و تدوين گروهي از پژوهشگران قم، ج2، قم: معروف، 1385.
10.  گفتگو با رهبر انقلاب، جلوه‌هايي از سلوك فردي و اجتماعي شهيد صدوقي، ماهنامه شاهد ياران، ش 34، تهران: شاهد، شهريور 1387.
11.     گوشه­اي از زندگي شهيد زمان حضرت آيت­الله صدوقي، بي جا، بي تا.
     12.  ياران امام به روايت اسناد ساواك، شهيد آيت­الله حاج شيخ محمد صدوقي، ج2، تهران: مركز بررسي اسناد وزارت اطلاعات، 1377.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان علمی و آدرس eg80dd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: